آلارم موبایلم شروع میکنه به زنگ زدن. یعنی ساعت 8 صبحه و باید بیدار بشم اما شدیداً خوابم میاد. پس درحالتی بین خواب و بیداری تنظیمش می کنم روی 8/15 دقیقه و دوباره می گیرم می خوابم. صدای آلارم موبایلم بلند میشه. یعنی ساعت 8/15 دقیقه شده و باید بیدار بشم اما هنوز هم خوابم میاد. پس دوباره درحالتی بین خواب و بیداری تنظیمش می کنم روی 8/30 دقیقه و می گیرم می خوابم. چند دقیقه بعد دوباره صدای آلارم بلند میشه و من دوباره تنظمیش میکنم واسه 15 دقیقه بعد. این عمل اونقدر تکرار میشه که سرانجام کم بیارم و بطور کامل بیدار بشم. (که اونموقع ساعت 9 یا 9/30 دقیقه شده) تقریباً اکثر روزهای سال این جریان در حال تکرار شدنه.
آلارم موبایلم شروع میکنه به زنگ زدن. یعنی ساعت 8 صبحه و باید بیدار بشم تا قرص بخورم. قرص مربوطه رو میرم بالا و دوباره برمی گردم به رختخواب تا بخوابم. دکتر گفته باید یک هفته استراحت مطلق داشته باشم پس تصمیم دارم حداقل تا ساعت 10 صبح بگیرم بخوابم. اما مشکل اینجاست که خواب کاملاً از سرم پریده و خوابم نمی بره. این قضیه هم تقریباً در تمام اون 5-6 روزی که درگیر آنفولانزای ظاهراً خوکی بودم تکرار شد.
آلارم موبایلم شروع می کنه به زنگ زدن. یعنی ساعت 8 صبحه و من که دوره بیماریم تموم شده باید بیدار بشم اما شدیداً خوابم میاد. پس درحالتی بین خواب و بیداری تنظیمش می کنم روی 8/15 دقیقه و دوباره می گیرم می خوابم. ادامه اش رو دیگه خودتون میتونید حدس بزنید.
* این مطلب رو در تاریخ 25 دی 88 توی وبلاگ قبلیم نوشته بودم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر