۱۳۸۹ آبان ۷, جمعه

شرمنده

این روزها خیلی خیلی گرفتارم.... کار ، درس ، زندگی... خلاصه همه چی قاطی پاطی شده و همیشه کمبود وقت دارم. این وبلاگ رو که در حالت عادی هم دیر به دیر آپدیت می کردم و البته همون مطالبی که هفته ای یکبار می نوشتم هم معمولاً در رده خزعبلات قرار داشت اما گرفتاری حال حاضر باعث شده تا فرصت نکنم همون خزعبلات هفتگی رو هم بنویسم.
راستش فکرش رو نمی کردم که ننوشتن من اشکالی داشته باشه اما امروز که یه سر به کنتور وبلاگ زدم، دیدم که توی این مدتی که من در غیبت صغری به سر می بردم، بعضی دوستان گهگاه به اینجا سر می زدند و دست خالی بر می گشتند. این مسئله باعث شد که یجورایی احساس شرمندگی کنم... واقعاً شرمنده ام از همه دوستانی که توی این مدت اومدن، میان و خواهند اومد. البته سعی خواهم کرد که غیبت صغری به کبری تبدیل نشه و هر چند وقت یکبار یه چیزی (حتی خزعبل) بنویسم.

آگهی استخدام: به علت کمبود وقت به یک نفر با سابقه برای خاراندن سر نیازمندم!
پ.ن برای آگهی استخدام: به جز سر... نقطه دیگری از بدنم نیاز به خارش ندارد! خیالتون راحت!

۶ نظر:

پریزاد گفت...

خوب خدا رو شکر تو این اوضاع بی کاری شما استخدام می کنی :دی

یکـ عدد دختر گفت...

خب نمی خواد شرمنده شی.....
ما خزعبلاتتم قبول داریم...
خوبه اون پ.ن گذاشتی وگر نه وهم برم داشته بود اگه قبول کنیم نکنه وسط راه دبه در بیاره بگه جای دیگه هم هست باید بخارونید... ما هم که پرو می خاروندیمD: بعد می ترسیدیم بهش بر بخوره بگه کارمند پرو نمیخواد و ما رو بندازه بیرون و از کار بیکار بشیم!اونوقت کی خرج عهد و عیال ما ور میخواست بده؟ هان؟....همین.

مسعود گفت...

این دفعه که هیچی... هر موقع نقاط دیگه بدنت هم نیاز به خارش داشت ما رو خبر کن!!!

محمد مزده گفت...

به قولتان عمل کنید و برایمان حتی شده یک خط بنویسید ...:)

یک عدد دختر گفت...

یعنی اینقد سرت شلوغه؟
بعد یک ماه بازم پیدات نیست

پشت پرده گفت...

بهتر نیست به جای اینهمه هزینه، شامپوتونو عوض کنید؟؟

راستی:
بیا مطلب جدیدم « عکس : ورود خانم ها به استادیوم آزادی» را ببین...